وختی حالت خرابه، وختی داغونی میخوای چنگ بندازی به یه چیزی که حالتو خوب کنه.تو رو ورداره ببره از اینجا.جدات کنه از ابتدای واقعیت تا انتهای خیال و توهم. نباشی...نبینی..حس نکنی.فرای زمان باشی و فرای مکان.بری تا خود مرگ بری تا خود ابدیت.بکنی از این همه تعلقات و خلاص. گاهی بعضی دردها درد نیستن، زندگیتن.باید این دردها رو زندگی کنی.